Thursday, December 24, 2009

شب یلدا

شب یلدا چه خوابی رفته بودم
چنان مست خرابی رفته بودم
نفهمیدم زبس نوشیدم از جام
سرشب زیر آبی رفته بودم

Sunday, December 06, 2009

شانزده آذر

خبرهای شانزده آذر نیامده و من هم مثل خیلی از ایرانیانی که در ساحل امن دور از وطن نشستیم چشم به راه آمدن خبرهای خوب هستم و نگران جوانان ایران که در این راه سبز آزادی قدم گذاشته اند
سال پنجاه و هفت که ما در خیابانها بودیم با سربازانی طرف بودیم که ایده ئولوژی نداشتند و فقط برای آرام کرده مردم در خیابان ها بودند نه برای کشتن مردم حادثه میدان ژاله هم ماجرای خودش را دارد
ولی این روزها این جوانان با سربازهای امام خونخواران در جنگند با سربازانی که ایده ئولوژی خون و شمشیر دارند و فهمشان به اندازه چرندیات امامان جمعه است
در زمان ما کارد به استخوان نرسیده بود هنوز میشد با زمانه کنار آمد به قول پهلوی طلب ها خوشی زده بود زیر دلمان ولی الان کارد به استخوان این مردم رسیده برای همین است که من نگرانم نکند کاری دست رهبر یکدست بدهند
وقتی که سبز میشوید
امید در دلم جوانه میزند
تا شکوفه های آزادی تان بشکفد
و من به درودتان بیایم
ای شاخسارهای جوان