Thursday, August 28, 2008

لایحه ی حمایت از مردان

زن اول من میگه: اگر قانونی هم برای ازدواج مکرر نباشه، مردانی که بخواهند دنبال زن دوم و سوم بروند در هر حال میروند ، و زنانی بااین مردان ازدواج میکنند که واقعا مشکلی دارند، یا از فقر مالی است که تن به این ازدواج میدهند، یا در خانه مانده هستند ،یا خودشان ازدواج چندمشان است و یا واقعا عاشق این مرد شده اند و حاضرند بر ویرانه های خانه زنی دیگر آشیانه بسازند. و الا اگر دچار این گرفتاری ها نباشند غیر ممکن است که تن به اینگونه ازدواج ها بدهند . این عیب زن ها نیست ،این بی فرهنگی مردان است که چه قانون باشد و چه نیاشد اگر شلوارشان دوتا شد میخواهند هر یکی را برای زنی در بیاورند. این فقط در ایران و یا کشورهای اسلامی نیست ، اینجا در غرب با تمدن هم مردانی هستند که با وجود داشتن زن، یا معشوقه دارند، یا هر دم با زنی هستند. حتی دیده شده که یک مرد با زنان زیادی در یک خانه زندگی میکنند . چون اینجا لازم نیست حتما با کسی صیغه زناشوئی بخوانی تا بتوانی با او به رختخواب بروی. البته در اینجا اگر زنی دید شوهرش با کسی دیگر سر و سری دارد، فورا از او جدا میشود. ولی در ایران، به همان علت فقر فرهنگی و مالی خیلی از زنها میسوزند و میسازند. چون خانواده انها هم ازشان پشتیبانی نمیکند. در این دنیا مردان همیشه میخواهند در زندگی ( کسی) باشند. و زنها متاسفانه دنبال( کسی) میگردند تا با او زندگی کنند . و این، به این( کس ) شده ها این اجازه را میدهد که تحقیرشان کنند و قوانین ضد زن را در مجلس هایشان تصویب کنند. تا وقتی که مردان به این شعور نرسند که با زنان فرقی ندارند، و هر زنی را مثل دختر و خواهر و مادرشان تیمار کنند ، چه قانون باشد و چه نباشد، خر همان خر است و پلان همان پالان!د

مثل اینکه این زن اول من درست میگه فعلا تا زنی عاشق من نشده از فکر زن گرفتن منصرف شدم



Monday, August 04, 2008

اخ مردم از خوشی

هر سال اواسط تابستان بعد از یکسال کار کردن ده پانزده روز به خودمان مرخصی میدهیم و در گوشه کنار این مملکت زیبا به تفریح و استراحت میپردازیم
از سال پیش بک جا برای کمپینک (از سرور میپرسم فارسی کمپیینگ چی میشه ؟ میگه چادر زدن شاید هم اردو )بله برای اردو رزرو ( باز میپرسم فارسی رزرو چی میشه ؟ میگه ولم کن بنویس رزرو . انگلیسی ایرانی ها این روزها از من و تو خارج نشین بهتر ) بله رزرو کرده بودیم جایتان خالی در کنار دریاچه کالتوس با کالتوس لیک این کار هر سال ماست بعضی سالها کانادا گردی میکنیم و از این شهر به اون شهر و از این ابادی به اون ایادی میریم یا به قول اینها رود تریپ ( باز مپرسم رود تریپ چی میشه ؟ میگه کشتی منو مگه من دیکشنری هستم بنویس جاده پیمائی) خلاصه امسال در کنار این دریاچه اطراق کردیم
هر سال یکی یا چند نفر از دوستان مهمان ما هستند امسال با دکتر محسن و زن جدیدش و سه تا بچه قد و نیم قد هر دوتاشون رفتیم کمپینگ این دکتر محسن ادم شریفیه دندان پزشکه ولی کاره طبابت را ول کرده و در یک شرکت حراست کار میکنه وقتی ازش پرسیدم چرا حرفه به این خوبی را ول کردی و کار دیگری میکنی با عزت نفس کامل میگه اینکار بهتر از اینه که سرم را بکنم توی دهان بو گندوی مردم و نون ام رو از اون تو در بیارم

این دکتر ما نویسنده است تا بحال چندین کتاب خوب و خواندنی منتشر کرده خلاصه ادم بشو نیست که نیست

تعطیلات اخر هفته هم هادی ابراهیمی و همسرش ناشران هفته نامه شهروند یا شهرگان بی سی مهمان ما بودند که جاینان خالی عجب شرابی بود

سال های در وطن بغیر از کوه رفتن با یچه های سازمان کوهنوردی ابرمرد به اینجور ایرانگردی ها هم میچرداختیم کوله پشتی و چادر و سرگردانی میان کوه و کمر های ایران و جنگلهای مازندران و کردستان یادشان گرامی باد
به یاری این کامپیوتر و دخترم شیرین در اینده نزدیک هر وقت سرکار علیه میلشان باشد برایتان عکسهای این سفرها را وب گذاری میکنم