Wednesday, July 27, 2011

باد صبا

ای صبا بهرم صفا آورده ای


عطر یارم از کجا آورده ای




من که بیمارم ز دوری رخ اش


بهر درد من دوا آورده ای




با خود آیا تاری از گیسوی او


هدیه بر این بینوا آورده ای


*****


ای صبا از من ببر او را خبر


گو که این آشفته بیمار تو است




پبچش زلف تو بر پای دلش


همچو آهوئی گرفتار تو است




او نه بر این روی زیبا عاشق است


عاشق گفتار و رفتار تو است


****


ای صبا از سوز دل با او بگو


از امیدو از نیاز و آرزو




تا بداند من چه ها دارم به دل


از دل شیدای من کن گفتگو




شاید او هم قصد دیدارم کند


تا که باشم من شبی مهمان او




******


ای صبا نامت چرا ایمیل شده


توی فیس بوک و تویتر ول شده




چت شده نامت شدی آسان و سهل


تمبر ها و نامه ها باطل شده




گشته ای اسکابپ و گوگل پلاس


ای بنازم کار تو کامل شده




*****


عاشقی البته شد رایانه ای


با کلیکی واله و دیوانه ای




لایک کن تا آزمائی بخت خود


آشنائی یا که با بیگانه ای




توی این دنیای وب ویلان شدی


گاه لندن گاه رم گه بانه ای




*****


ای صبا گر بگذری از ساحل رود ارس


بیگمان دیگر نمیداند نسیمت هیچکس




هیچکس دیگر نمیداند صبای شاعران


بوی عطر آگین یاران بود وآرام نفس




ای صبا گر چه شدی ایمیلی و رایانه ای


خاطرات تو به شعرم یادگاری ماند و بس