این سروده ی روز بعد از زلزله است که اینجا به مناسبت سالگرد آن دوباره میاورم
دیدی آفت زد به بادمجان بم
کرد ویران کلبه ی دهقان بم
خالق رحمان ببین رحمی نکرد
بر زن و بر کودک و مردان بم
زلزله گر آیت خاص خداست
آیت الله از چه زد بنیان بم
بم که شد ویران به دست شاه و شیخ
از چه ویران تر کنی ویران بم
گشت ویران خانه ها کاشانه ها
وآنچه بود از ارک و از زندان بم
زیرو رو گردید و یکسان شد بخاک
گوهر پیدا و هم پنهان بم
بهر درمان و دوا جائی نماند
سرنگون شد مهد بیماران بم
بار دیکر داغ دیدند و فراغ
آنکه ماند از جمله ی پیران بم
در عزای بم نه کرمان است و بس
در عزا و ماتم است ایران بم
ما که دوریم از وطن کوتاه دست
هموطن جان شما و جان بم
دیدی آفت زد به بادمجان بم
کرد ویران کلبه ی دهقان بم
خالق رحمان ببین رحمی نکرد
بر زن و بر کودک و مردان بم
زلزله گر آیت خاص خداست
آیت الله از چه زد بنیان بم
بم که شد ویران به دست شاه و شیخ
از چه ویران تر کنی ویران بم
گشت ویران خانه ها کاشانه ها
وآنچه بود از ارک و از زندان بم
زیرو رو گردید و یکسان شد بخاک
گوهر پیدا و هم پنهان بم
بهر درمان و دوا جائی نماند
سرنگون شد مهد بیماران بم
بار دیکر داغ دیدند و فراغ
آنکه ماند از جمله ی پیران بم
در عزای بم نه کرمان است و بس
در عزا و ماتم است ایران بم
ما که دوریم از وطن کوتاه دست
هموطن جان شما و جان بم