Thursday, December 25, 2008

سالگرد زلزله بم

این سروده ی روز بعد از زلزله است که اینجا به مناسبت سالگرد آن دوباره میاورم



دیدی آفت زد به بادمجان بم
کرد ویران کلبه ی دهقان بم

خالق رحمان ببین رحمی نکرد
بر زن و بر کودک و مردان بم

زلزله گر آیت خاص خداست
آیت الله از چه زد بنیان بم

بم که شد ویران به دست شاه و شیخ
از چه ویران تر کنی ویران بم

گشت ویران خانه ها کاشانه ها
وآنچه بود از ارک و از زندان بم

زیرو رو گردید و یکسان شد بخاک
گوهر پیدا و هم پنهان بم

بهر درمان و دوا جائی نماند
سرنگون شد مهد بیماران بم

بار دیکر داغ دیدند و فراغ
آنکه ماند از جمله ی پیران بم

در عزای بم نه کرمان است و بس
در عزا و ماتم است ایران بم

ما که دوریم از وطن کوتاه دست
هموطن جان شما و جان بم

Wednesday, December 24, 2008

Sunday, December 21, 2008

انار شب چله

یک خاطره از انار

کلاس چهارم دبستان بودم، معلمی داشتیم که اسمش خانم قره گوزلو بود خیلی خوشگل بود و همه ی مردهای مدرسه هواشو داشتند . یک روز سر کلاس با خودش یک انار آورده بود و مشغول خوردن بود ، خوب ما بچه هائی که در آن موقع ها کمتر میوه میدیدیم و اگر فصلی هم نبود اصلا نمیدیدیم ، در حالی که دهانمان آب افتاده بود ، من بلند بلند چند بار تکرار کردم که :خانم قره گوزلو همه ی انارو خورد. و این تبدیل شد به :خانم همه ی عن ها رو خورد و من بدشانس بخاطر توهین به خوشگل خانم مدرسه ،توسط آقای صوفی که چشمش دنبال خانم بود با چهار تا ترکه البالو فلک شدم که تا چند روزی کف پاهام ورم داشت و میسوخت .خدایشان بیامرزد خانم قره گوزلو را بخاطر خوشگلیش و آقای صوفی را بخاطر سبیلهای مردونه اش

Saturday, December 20, 2008

یلدائیه

تو مپندار که من پیرم و هم بی هنرم
هنری دارم و پنهان شده آن در کمرم

تو بیا امشب یلدا و در آغوشم گیر
آشنایت بکنم تا به سحر با هنرم

به خیالت نرسد مست وایاگرا هستم
این هنر سهم من و ارث من است از پدرم

گاه گاهی هم اگر صحبت پیری کردم
علت این بود که بازت بکنم من ز سرم

تا که ناز تو شود بیش و نیازت بسیار
به خیالت برسد پیرم و هم بی خطرم

لخت و عریان شوی و رقص کنی مست شوی
تا در آغوش کشم بازت و لذت ببرم

Sunday, December 14, 2008

ارحام صدر

رضا ارحام صدر بهترین کمدین تاریخ تاتر ایران در سن هشتاد و پنج سالگی بدرود حیات گفت

من در جوانی عاشق کارهای ارحام صدر بودم و هیچگاه ایشان را مثلا با وحدت یا دیگران قابل مقایسه نمیدانم نه اینکه آنهای دیگر خوب نبودند نه ! تفاوت سبک و کارهای ارحام صدر متفاوت بود

ارحام صدر یکی از بازیگران پر قدرت تاتر بود که فی البداهه دیالگهای خود را میساخت و در هر اجرائی میدیدید که حرفهائی که میزد با اجرای قبلی فرق داشت و بهتر و بهتر میشد

این نبوغ ارحام صدر را در یکی از شاعران طنز پرداز معاصر شاهد بودم

در زمان کودکی ونوجوانی من در نمایشنامه های زیادی در مدرسه و تلویزیون کانال 3 آنوقتها یا تلویزیون ثابت پاسال و رادیو ایران به کارگردانی زنده یاد صادق بهرامی اجرای نقش کرده ام و در یک نمایش که کپی یکی از نمایشهای ارحام صدر بود شاید رفیق ناجنس ارحام صدر شده بودم و آرزویم این بود که مثل او بتوانم مردم را به خنده وادارم








Thursday, December 11, 2008

شب یلدا

یلدا رسید باز و شب من دراز شد
مطرب بزن که نوبت آواز و ساز شد

فرقی نمیکند که چه دستگاه و گوشه ای
شور و نوای ما همه هیپ هاپ و جاز شد

امشب دوباره دست من است و سیاه یار
اوقات خوش رسیده و وقت نیاز شد

مهمان امشبیم لبی بوسه ای کجاست
یار آمده به غیرت و مهمان نواز شد

هشدار ای نگار که امشب شب تو است
هنگام ناز و چشمک و افشای راز شد

رقصی بکن میانه ی میدان که هر که دید
گوید که چشم روز ز رقص تو باز شد

رو سوی قبله ی تو نمایم به شب و روز
هر گه اذان ندا دهد که زمان نماز شد

از ناز و غمزه ی تو شده خانه چون بهشت
این شد مثل که مرغک همسایه غاز شد

غرق تن تو بودم و مدهوش بوسه ات
خورشید خواب ماند و شب من دراز شد



Tuesday, December 02, 2008

اینجا کاناداست ، آنجا ایران است

اینجا کاناداست
کشور دموکراتیک با چهار حزب لیبرالها -نیو دمکراتها - سبزها - ومحافظه کارها -ویک حزب محلی که در ایالت کبک که فرانسه زبان هستند و پنجاه کرسی مجلس را اشغال کرده اند.
دولت کشور را محافظه کارها برای دومین دوره چهار ساله، دو ماهی است که تشکیل داده اند ، که البته دولت اقلیت هستند، یعنی تعداد کرسی هائی را که اشغال کرده اند از دیگران بیشتر است ولی، نصف به اضافه یک نیست و مجموع کرسی های چهار حزب دیگر از محافظه کارها بیشتر است ، اماااااااااااااااااااااااا

هفته گذشته سران سه حزب لیبرال و نیودموکرات و کبک با یک تشریک مساعی تصمیم گرفتند که دولت اقلیت را ساقط کرده و حکومت را بدست بگیرند چرا که مجموع کرسی های انها بیشتر از نصف بعلاوه یک است

البته باید این مطلب را به نماینده ملکه بگویند و با دلایلشان و از او بخواهند که با این حرکت آنها موافقت کند

اینجا کاناداست کشور دمکراسی و در قانون اساسی آن این موضوع پیش بینی شده است

هیتلر صدر اعظم آلمان همین کار را با دولت روی کار آلمان کرد و حکومت را بدست گرفت
حالا طرفداران حزب محافظه کار از این کار دیگر احزاب ناراحت شده اند و اینکار قانونی را کودتا مینامند

انجا ایران است ، و خدا هم نمیتواند اگر همه ی مردم ایران هم از دولت حاکم ناراضی باشند، تا نایب ناحق امامزاده ی زمان گذشته ،رضایت ندهد ،همین پرزیدنت انچوچک برای چهار سال دوم که هیچ، با دستکاری در قانون اساسی مثلا مردم یا امت خارج از صحنه ، برای مادام العمر هم میتواند سر جایش بماند

اینجا کاناداست ، آنجا ایران است