آنزمان که بوسه های گرم من
می نوازد صورت زیبای تو
همچو پیچک بر تنم پیچیده است
پر هوس آن قامت بالای تو
گشته انگشتان من زندانی
پیچ و تاب گیسوی یلدای تو
چشمهایم میل مستی کرده است
در خمار مردم شهلای تو
وین دل دیوانه ی عاشق وشم
میطپد همچون دل شیدای تو
آهوی دستان پیرم می دود
تشنه بر پستی بلندی های تو
مرغ جانم میل رفتن میکند
زین جهنم تا دل طوبای تو
جمله اعضاء و حواس و هوش من
سخت مشغولند در سودای تو
گوش من یکدم نمی گیرد قرار
نشنود تا خواهش فردای تو
می نوازد صورت زیبای تو
همچو پیچک بر تنم پیچیده است
پر هوس آن قامت بالای تو
گشته انگشتان من زندانی
پیچ و تاب گیسوی یلدای تو
چشمهایم میل مستی کرده است
در خمار مردم شهلای تو
وین دل دیوانه ی عاشق وشم
میطپد همچون دل شیدای تو
آهوی دستان پیرم می دود
تشنه بر پستی بلندی های تو
مرغ جانم میل رفتن میکند
زین جهنم تا دل طوبای تو
جمله اعضاء و حواس و هوش من
سخت مشغولند در سودای تو
گوش من یکدم نمی گیرد قرار
نشنود تا خواهش فردای تو
11 comments:
سلام به ماني خان عزيز:
چقدر زيبا بود اين شعر شما و چقدر سرشار از احساس ناب.خوشا به حال دلي كه دل شما برايش مي طپد.
سلام،
شما لطف داريد.
حقيقتش لطف اين ليست به همان ترتيبش است (يا بهتر بگويم تا چند هفته پيش بود).
اينکه آدم بداند وبلاگ مورد علاقهاش يادداشت جديد نوشته، بسيار مفيدتر از سر زدن گهگداری است.
در مورد وبلاگتان، لينکتان در ستون وسط ليست مشخص است و همين الان در نگاه اول ديدمش. عجيب است که پيدايش نمیکنيد. پيشنهاد میکنم با جستجوی مرورگر (Ctrl + F) آنرا پيدا کنيد. البته چند بار سعی کنيد پينگ کنيد، شايد افاقه کرد؛ چون سه روز پيش وبلاگتان پينگ شده بود. وقتی ماس را روی لينکتان نگاه داريد، تاريخ آخرين آپديت (يا در حال حاضر پينگ) را نشان میدهد.
شاد باشيد
مانی خان
خوش به حال " تویی " که تو دنبالش هستی
سلام مانی کوهنورد عزیز
چه شعر زیبایی. و چقدر مقالهت راجع به مهاجران ایرانی جالب بود..
همچو پیچک بر تنم پیچیده است
پر هوس آن قامت بالای تو
یک شعر زیبا و با احساس دیگه
لذت بردم
منون از حضورتون
به روز هستم ....همقطب
مانی جان
دلبری خوبه اما دل بردن گناهه
یه شعر میگی دل و دین میبری و دیگه پیدات نمیشه
.سلام شعر قشنگيه
مانی خان
کاش روز قیامتی باشد تا افراد در حضور مردم ببینند چه گفته اند و چه کرده اند ! خانه از پای بست ویران است
مانی خانمان بسلامت باشند.
از وطن سوغات دل آورده ام
تا ببندم بر تو و سیمای تو
صد گلستان راه، تا دل میدوم
گر بگیرم بادهی گیرای تو
شعر مانی بیقرارم میکند
تا قرارم کَی دهد؟ مینای تو
لطف كرده بودين برام كامنت گذاشته بودين. با اينكه مدت هاست كه توی اينترنت و وبلاگ های مختلف ميپلكم ولی هيچوقت اينجا رو نديده بودم. به هر حال خوشحالم از آشناييتون. هنوزم رو دعوت ونكوور جدی هستين؟ تعارف اومد نيومد داره ها؟
سلام مانی چان شعر زیبائی بود وقتی خواندمش بنظرم رسید بگویم
کاش من هم می توانستم شبی
سر نهم در بستر رویای تو
Post a Comment