السلامو عليک يا قاتل
هادی خرسندی
بلبلی گشت از قفس آزاد
بلبلی نام او وکيلی راد
قاضی دادگاه پاريسی
بيخودی گفت او بود جلاد
کنج زندان پرندهی کوچک
بی گنه بود و رفته بود از ياد
بود مثل پری غمگينی
از تبار فروغ فرخزاد
بازگشته فرشتهای به بهشت
نشده منتظر برای معاد
به خدا بیگناه تر از او
نتوان هيچکس ز مادر زاد
او مگر جعفر پناهی بود
که اشاعه دهد فسون و فساد
يا سعيدی سيرجانی بود
که نشد آخر عاقبت ارشاد
يا مگر بود زيدآبادی
که کند توطئه به زيدآباد
يا به اندازهی جهانبگلو
بهره ای داشت طفلکی ز سواد
يا که مانند مريم فيروز
داشت در مارکسيسم استعداد
يا مگر اين پسر اسانلو بود
يکی از کلهشقترين افراد
يا پی انقلاب مخملوار
دور هم جمع کرده بود اضداد
او فقط رفته بود سر ببُرد
از يکی پير آنور هفتاد
آنکه در يک حکومت کوتاه
از دموکراسیاش خبر ميداد
آنکه ميگفت با حکومت دين
ميرود انقلابتان برباد
آنکه ميگفت ميشود اوضاع
بدتر از بيست وهشتم مرداد
آنکه گفت از حکومت مذهب
نيست حاصل بغير استبداد
آنکه ميگفت دولت لائيک
دل پير و جوان نمايد شاد
پس شده بود قتل او واجب
تا که خاموش گردد آن فرياد
بهر تنبيه او روان گرديد
به فرانسه همين وکيلی راد
آه ای بلبل، ای قناری ناز
تو موفق شدی، مبارک باد
حيف که توی حبس افتادی
متأسف شديم از آن بيداد
بارک الله به شخص سرکوزی
(سرکش گاف او چرا افتاد؟)
از برای تعامل و زد و بند
هست مرد فرانسوی استاد
چونکه پای معامله برسد
بگذرد از عيال يا اولاد
بازگشته است قهرمان به وطن
با سپاس از مراحم قواد
يک چنين قهرمان نديده به خود
چشم مام وطن ز دورهی ماد
آمده تا کلون کنند او را
نکند منقرض شود به نژاد
ای لباس شخصيان چشم به راه
از فرانسه رسيده است امداد
کارشناس ترور رسيد از راه
ابن لادن به نزد او نوزاد
السلامو عليک يا قاتل
هرچه حق پيش مقدمت باطل
1 comment:
BAD AZ 30 SAL SALAM!!!!!!!!!!!!!!
Post a Comment