Thursday, April 12, 2007

حزب اللهی ها

ماجرای زمین گلف 18 سوراخه عده ای از دوستان وبلاگ خوان که در ایران هستند را واداشت که خاطراتی را بیاد بیاورند که برای شما هم خواندنش جالب خواهد بود اول اینکه دوستی تماس گرفت که تا سوراخ 13 زمین گلف دایر است نه سوراخ دهم و چون حتما 13برایشان نحس بوده سوراخهای بعد از 13را تصرف کرده اند

اما

دوستی تعریف میکرد که :شرکت ما که در مثلا اسکاتلند است (آدرس دقیق نمیدهم چون معلوم میشود که این ماجرا را چه کسی تعریف کرده )عده ای مهمان از ایران داشت که برای خرید آمده بودند. از چه سازمان و ارگانی هم بماند. روز اول ورودشان من به شرکإ گفتم که باید مواظب رفتارمان باشیم ،چون همیشه با خریدارن اصلی عده ای طفیلی هم میایند که همیشه کاسه داغتر از آش هستند.

حدسم درست در آمد، شب در سر میز شام برای احترام به مهمانان رئیس من بدون اطلاع من دستور داده بود که بهترین شراب سرو شود. چشمتان روز بد نبیند، به محض اینکه گارسون با بطر شراب به کنار میز آمد، یکی از آن ریش و پشم دارها بلند شد و با عصبانیت گفت :شما حق ندارید در سر میزی که ما هستیم مشروب الکلی بیاورید ما هم اکنون میرویم و با شما معامله هم نخواهیم کرد

یکی دونفر از آنها میخواستند بلند شوند که رئیسشان پا در میانی کرد وگفت :حتما اشتباهی شده این آقایان میدانستند که ما مشروب الکلی نمیخوریم . لطفا برای همه آب خنک بیاورند

آنشب گذشت وبقیه شام و نهار ها هم به همین ترتیب برگزار شد تا کار خرید آقایان به پایان رسید و حضرات به ایران برگشتند

روز بعد رئیس مرا صدا زد و در حالی که قهقهه میزد صورت حساب هتل محل اقامت آقایان را جلوی من گذاشت، چون آنها مهمان ما بودند در نتیجه کلیه مخارجشان بعهده شرکت ما بود

صورت حساب هتل را نگاه کردم و دود از کله ام بلند شد. بجز رئیس هیئت که همیشه مرد آرامی بود، بقیه آقایان نه فقط مبالغ زیادی مشروب الکلی به حساب اطاقشان سفارش داده بودند، بلکه تمام شیشه های مشروب یخچال اطاقشان هم غیب شده بود


8 comments:

Anonymous said...

باز خوبه خود یخچال را با خود نبردند
در بلاگ نیوز لینک میدهم تا دولت کریمه هم بخواند و از سفر رئیسی که با بقیه همراهی نمیکند جلوگیری نماید

مرد پیر said...

درود
مانی
چون به خلوت می رونند ان کار دیگر می کنند
قرنها است که در خون اقایان
تزویر و نیرنگ و شارلاتانیزم جاری است

خاتونك said...

بنده های خدا می خواستن امتحان کنن ببینن این چیه که حرومه. با یکبار ئ دوبار امتحان کردن حالیشون نشده این شده که مخارج رفته بالا

چشمهایی که فکر می کنند said...

چقدر اتفاقات شرم آور و مزورانه این روزها تکرار میشه و اتفاقات غرورامیز برای ما ایرانیها کم اتفاق میوفته،عین همین جریانو به چشم دیدم وقتی یکی از این اقایان جلوی میز ریسپشن هتل سرخ و زرد میشد و مجبورشد 200 یورو شارژ مینی بار اتاقشو بپردازه!!

Anonymous said...

همين جانماز آب كشيدنشونه كه مردم رو جون به لب آورده.امان از اين همه ريا و تزوير

Anonymous said...

سلام و ممنونم که سر زدید

Anonymous said...

سلام مانی جان ممنون که بهم سر زدی. البته دنبال رد پای رویا بودی ولی اشکال نداره بازم قبوله. نوشته های جالبی داری. امیدوارم همیشه موفق باشی

Anonymous said...

سلام
من یه بار این جا کامنت گذاشتم
نمیدنم چرا نمیرسه؟

ممنون از محبتتون و این که جویای حال من هستید