Wednesday, February 07, 2007

بهاریه

در یکی ازکامنت ها ، رویا ، با شک و یا به تمسخر پرسیده بود که : من این اطلاعات را از کجا آورده ام؟ اولاً من هم ایرانیم و به ایرانی بودم هم افتخار میکنم و هیچ بدی را برای هیچیک از هموطنانم و هیچ بشری نمیخواهم اگر شما در مورد حمله امریکا مطمئن هستید ما را هم در جریان بگذارید تا سیر فهم شویم البته شیر فهم درست تر است این یکی هم بی معنا نیست اگر در مورد وضع جوانان ایرادی هست نگاهی به روزنامه های وطن یا به ویلاگ هموطنان و سایت های خبری بیاندازیدو به امار دختران دانشجوی خود فروش ، بله دانشجو را بخوانید امار تعداد معتادین جوان، کودکان خیابانی و ووو همه اینها نشان از بی سروسامانی وطن است مگر اینکه با عینک بمب اتمی حق مسلم ماست به این قضایا نگاه کنید...
-بگذریم بهار میاید به استقبالش برویم
------------------------------

هوا هوای بهارو دلم هوای تو دارد

چه آرزوی محالی که بینوای تو دارد

شکوفه در صدف خود به انتظار شکفتن

چو انتظار شگرفی که دل برای تو دارد

به شهر عشق ،تو جائی برای خانه نداری

خوشم که 'کلبه خرابی به روستای تو دارد

قدم به خانه من نه به چشم منتظر من

که دیده روشنیش را ز خاک پای تو دارد

شکوفه های محبت جوانه کرده دلت را

دلت هوای بهارو دلم هوای تو دارد

همیشه وصف تو گویم دعا کنم و ثنایت

که دل توقع مهری از این ثنای تو دارد

خدنگ اگر که بریزد بزیر پای تو عشقش

نشان ز حضرت منصورِ آشنای تو دارد

9 comments:

Anonymous said...

ba salam.nazare bande ine ke bikhiyale bazi nazaraye moghrezane beshim .baziya...../manam az in model commentha dashtam ostad .bikhiyal!in sheretoon booye baharo dasht .inja ham inshalla bahare khoobi khahim dasht khoshksali dare tamoom mishe.kaash ghahtsali ham tamoom beshe va albate manzooram alave ba ghahtiye nano.....ghahtiye azadi ham hast .
ta baad bedrood.ya hagh

Mo said...

رویا رو من میشناسم آدم مغرضی نیست.اگر متوجه منظورش نشدید باید برید وبلاگش باش حال و احوال کنین ازش بپرسین چی میخواسته بگه چون دستی در طنز هم داره. به هر حال بهرین باشین

Anonymous said...

سلام. عبدالقادر جان مرسی! یک کامنت دیگر در پست قبلی گذاشته بودم که انگار اشکالی پیش آمده و نرفته چون پس وردم انگار اشکال دارد (به خاطر تعویض وبلاگ) این است که تکرارش می کنم:
منظور من (که از فرط گرفتاری و تنگی وقت تلگرافی نوشته بودم اش ) این بود که پست شما یک سری بدیهیات خیلی کلی را تکرار می کرد و آن هم جوری که انگار خودتان همان وقت کشف اش کرده بودید.
البته من با هیچ کسی دعوائی ندارم. اگر با لحن نسبتا تندی انتقاد کنم دلیل بر این نمی شود که بخواهم شخصیت کسی را زیر سوال ببرم. صحبت سر عملکردهاست.
اگر به وبلاگ های دیگر سر بزنید، می بینید که هر کس می نویسد نکته ی تازه ای را یادآوری می کند یا خبری را پخش می کند و یا مثل بلوچ طنزی پر کنایه و شیرین را دستاویز روشن کردن مسئله ای کرده است.
من می خواستم گفته باشم که این جور حرفهای کلی شما دیگر وقتش مدتهاست گذشته است. اینها را همه می دانند.

Anonymous said...

در ضمن موضع گیری سیاسی تان هم بی اندازه عامیانه و نادرست بود.
نفت را می برند... خطر حمله نیست... راستش این روزها عمه ی پیر من در وطن هم همین جوری تحلیل می کند که شما از خارج می کنید.

Anonymous said...

سلام
به نظر من این خوبه که کسی با نوشته شما ارتباط بر قرار کرده و سوال کرده
موفق باشید

مانی خان said...

با تشکر از بلوچ و طوع و زلما

رویا جان متشکرم و حق با تو است خیلی وقتها آدم اشتباه میکند هر چه شما بگوئید چشم

همینطوری میشود از جنگ جلو گیری کرد.

مرد پیر said...

درود
مانی جان
امیدوارم واقعا همینطوزی بشود از جنگ جلوگیری کرد ؟ ولی متاسفانه واقعیت چیز دیگری است ..
متاسفانه ؟؟؟؟؟؟

خاتونك said...

شما هم که مثل هوای تهران زود به استقبال بهار رفته اید. اینجا هوا بهاری بهاریست و بوی نوروز می آید

Anonymous said...

باشه، آشتی.