Monday, January 22, 2007

من از دنده چپ آمده ام

مسافرم . مسافر دیار غربت درغربت . از کانادا به انگلیس اینجا شبها .خواهر که برای دیدنش آمده ام خوابید. برای وبگردی اماده میشوم .به سایت طلوع رفتم البته او قبل از من امده بود یادداشتی هم گذاشته بود شعر زیبائی داشت اینجا هر کاری میکنم نمیتوانم لینکش کنم یا من ناشی هستم یا این کامپیوتر بامن همراهی نمیکند لینکش همه جا هست.

از دنده چپ آمده ام از اوست
از دنده ی چپ آدم
سخت از این عبور درد گذشتم
از خیال واهی زمان رد شدم
تاریخ را بر گرده هایم خالکوبی کردم
همراه با سیاهی پستوها
وتهمت را با زمخت ترین کلمه

پرتابم کرد ه اند
به بیرون خالی این دنیا
می دانید
و ان نقشه ها راکشیدند برایم
و تاج درد بر سرم گذاشتند
وان نگاه های هرزه آلود را
بر تنم سنجاق کردند

جامه هایم چه حقیر بود
وقتی عشق و آبرو را
یک جا سر کشیدم
و درد زاییدم
و وهم از تنم بیرون زد
که غباری شد
بردلم نشست
و قلب را چه سر سری
چه راحت
به نگاه های تکراری فروختم

و فروختم

وفروختم

و اکنون کجا هستم؟

من از دنده چپ آدم آمده ام
نوشتم برایش که جای زخمش هنوز هست .شرح ماجرا خواست :..........................................................................

روزی که ترا از من جدا کردند همان روز عشق را افریدند ومن را گرفتارش کردند ومن تا امروز و تا ابد گرفتارش هستم و خواهم بود . مگر تو میگذاری که جای زخم را فرموش کنم . تو با این اندیشه نیک با این گفتار زیبا و با این کردار دلربا زخمعشق را همیشه نمک میپاشی و این داغ همیشه گرمم نگهمیدارد ..تو از دنده چپ من آمده ای.

2 comments:

Anonymous said...

salam ostad omidvaram haletoon khoob bashe mosaferat vaghean khoobe man ke kheyli doost daram hamishe dar safar basham be sharti ke dar akhar be manzele vagheim beresam .bazam azatoon ino mikham arezoome ke hamishe yad begiram o yad begiram o yad begiram. movafagh va hamishe dar panahe hagh bashid.baese eftekharame age betoonam bahatoon harf bezanam.khodanegahdar.

Anonymous said...

سلام و ممنونم از لطفتون
به قول فرنگیا خیلی کردیت دادید به من که امیدوارم لایق باشم

اما از ان زخم دوست داشتنی
که عشق باشد و همه امان را زنده نگه دارد
به همین ساده گی

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

چقدر این روزها دلم می خواست یک داستان عشقی بنویسم و یا بخوانم که نوشتنش اتفاق خواهد افتاد به همین زودی ها و به امید خدا
قصه شما و همه ما
باز هم ممنونم